توقیع
سیدمحمد جواد شبیری/ دانشنامه اسلام
توقیع، اصطلاحی در فرهنگ شیعی به معنای مکاتبات و منشورهای امامان بویژه حضرت ولی عصر عجل اللّه تعالی فرجه. این اصطلاح به هرگونه سخن شفاهی امام عصر نیز اطلاق شده است.
واژه توقیع نخستین بار در روایتی از امام کاظم علیهالسلام دیده شده، همراه با حرف جرّ «فی» که پس از آن لفظ کتاب آمده است، به معنای یادداشتی که امام در زیر یک نامه نوشته بودهاند ( رجوع کنید بهحِمیَری، ص 332)، با همین ترکیب و در همین معنا در چند روایت از امام رضا علیهالسلام نیز بهکار رفته است ( رجوع کنید به کلینی، ج 3، ص 5؛ ابن بابویه، 1404، ج 2، ص 93، 236؛ نیز رجوع کنید به طوسی، 1401، ج 6، ص 303). در زمان امام رضا علیهالسلام توقیع تنها برای یادداشتی که در همان نوشته اصلی نگاشته میشده بهکار میرفته، لذا در مقابل «کتاب مفرد» قرار میگرفته ( رجوع کنید به ابن بابویه، 1404، ج 2، ص 236)، ولی پس از آن حضرت، کاربرد اصطلاحی توقیع گسترش یافته و یادداشتهای مستقل امام زمان علیهالسلام، که مسبوق به پرسش نبوده، نیز با عنوان توقیع شناسانده شده است ( رجوع کنید به همو، 1363 ش، ج 2، ص 522). این واژه درباره احادیث غیر مکتوب آن حضرت هم بهکار رفته است ( رجوع کنید به همان، ج 2، ص 502، 505؛ طوسی، 1411، ص 309). علاوه بر آن، برخی سخنان خاص نایبان آن حضرت همچون اخبار بر غیب و نیز اظهار نظر درباره مسائل دینی، در محدوده توقیعات ذکر شده است (مثلاً رجوع کنید به ابن بابویه، 1363 ش، ج 2، ص 502ـ504؛ طوسی، 1411، ص 294، 298، 307ـ 308، 321). وجه کاربرد اخیر احتمالاً سخنی از حسین بن روح نوبختی بوده که در آن تأکید کرده که در امر دین از خود سخن نمیگوید، بلکه همه را از «اصل» (امام عصر علیهالسلام) شنیده است ( رجوع کنید به ابن بابویه، 1363 ش، ج 2، ص 508 ـ509؛ نیز رجوع کنید به کلینی، ج 1، ص). محمد بن علی بن بابویه (1363 ش، ج 2، ص 518) یک روایت را که موضوع آن تبرک جُستن به امام عصر در هنگام ولادت است در باب توقیعات آورده که درست به نظر نمیآید.
……….