درنگی در واژه «تَنَقَّبَتْ» در زیارت عاشورا
نویسنده: سیّد محمّدجواد شبیری
درآمد
سلسله اسناد، چه بَسا با ابهاماتی روبه روست که دو بحث رجالی مهم «تمییز مشترکات» و «توحید مختلفات» برای حلّ آن پدید آمدهاند. سال های درازی است که عالمان رجالی به این امر پی بردهاند که اصول رجالی ما، برای این دو بحث، کافی نیستند. ایشان به راههای دیگری برای برطرف کردن کاستیهای مصادر رجالی در این زمینه پرداختهاند. نخستین اثر مهم در این زمینه، توسط ملاّ محمد اردبیلی(م1101ق) با نام جامع الرواة بر پایه تعیین راویان و گاه تعیین مشایخ، تألیف گردیده است. مجموعه کتابهای «ترتیب الأسانید» مرحوم آیت الله العظمی بروجردی و آثار مشابهی که آیت الله والد [آیت الله سید موسی شبیری زنجانی] ـ حفظه الله ـ در این زمینه فراهم آورده اند،[1] گامی دیگر برای حلّ این ابهامات است. البته انگیزه ایشان برای تألیف این آثار، بجز رفع اشتراک، برطرف ساختن اشکالاتی بوده است که در اسنادْ پدیدار شدهاند (همچون: تصحیف، قلب، زیادت و نقص)[2] که میتوان تمام آنها را در عنوان جامع «تحریف» گنجانید.
این گونه آثار، برپایه تتبّع اسانید مشابه، به بحثهای رجالی اتقان بیشتری میبخشند. سازمان یافتهترین اثر چاپی در این زمینه، کتاب معجم رجال الحدیث است که از جهت استقرای مشایخ و شاگردان، بینظیر است و کتابی همانند آن در نظم و روشمندی در میان شیعه و اهل سنّت، دیده نشده است.
آنچه تاکنون بدانها اشاره رفت، همگی در زمینه اسناد احادیث بود. نظیر این گونه مباحث، در متون حدیثی هم مطرح است. با مراجعه به متون مشابه، میتوان از بسیاری از ابهامات متون حدیثی و تحریف های نسّاخ و… مطّلع شده، به متنی خالی از ایراد و ابهام، دست یافت. مهم ترین تلاش در این زمینه، تلاش علامه شوشتری در تألیفات مختلف خود، همچون قاموس الرجال، النجعة فی شرح اللّمعة و بخصوص اثر بسیار
سودمند الأخبار الدخیلة است. این تلاش ها هرچند با نواقص و کاستیهای بسیار همراه است،[3] ولی جهات مثبت آنها چنان خیره کننده است که در هیچ بحث رجالی یا حدیثی، در متن یا سند، نمیتوان از مراجعه بدانها چشم پوشید.
سخن نخست
در زیارت شریف عاشورا، این قطعه را بارها خواندهایم: «لَعَنَ الله أُمّةً أسْرَجَتْ وَ أَلْجَمَتْ وَتَنَقَّبَتْ لِقِتالِکَ».[4] معنای ظاهری جمله روشن است. سخن از زین بستن و لگام زدن بر اسبان، برای پیکار با حضرت سید الشهدا(علیه السّلام) به میان آمده که مفهوم آن، کاملاً روشن و پذیرفتنی است؛ ولی در این جا «نقاب زدن» گروه ستمگر هم مطرح شده که این سؤال را به ذهن میآورد که در هیچ مصدری از مصادر تاریخی یا حدیثی دیده یا شنیده نشده که در جریان عاشورا، کوفیان و لشکر عمر سعد و یزیدیان، نقاب به چهره بزنند. برای پاسخ گفتن این سؤال، نخستین بار، مرحوم کفعمی به تأویل و توجیه این قسمت از زیارت پرداخته است. پس از وی، علامه مجلسی کوشیده است که معنای ظاهری عبارت را توضیح دهد.
……….